زنده ماندم بخاطر تو

من از پشت شبهای بی خاطره
من از پشت زندان غم آمدم


من از آرزوهای دور و دراز
من از خواب چشمان غم آمدم


تو تغبیر رویای نادیده ای
تو نوری که بر سایه تابیده ای


تو یک آسمان بخشش بی طلب
تو بر خاک تردید تا بیده ای


تو یک خانه در کوچه زندگی
تو یک کوچه در شهر آزادگی


تو یک شهر در سرزمین حضور
تویی راز بودن به این سادگی


مرا با نگاهت به رویا ببر
مرا تا تماشای فردا ببر


دلم قطره ای بی تپش در سراب
مرا تا تکاپوی دریا ببر

سلام

من این چند روزه خیلی حالم بد بود و تمام کارهام رو فراموش کردم به طوری که  دور از جونتون داشتم می مردم و خدا رو شاکرم که زنده موندم و دوباره شروع به نوشتن می کنم

این رو هم تقدیم بهترینم میکنم

می میرم برات نمی دونستی میمیرم بی تو و بدون چشات رفتی از برم تو نمی دونستی که دلم بسته به سازِ صدات آرزومه که نمی دونستی که من میمیرم برات  میمیرم برات   میمیرم برات 

می میرم برات نمی دونستی میمیرم بی تو و بدون چشات رفتی از برم تو نمی دونستی که دلم بسته به سازِ صدات آرزومه که نمی دونستی که من میمیرم برات  میمیرم برات

عاشقم هنوز نمی خواستی که بمونی و بسوزی  بسازِ دلم  گفتی من میرم  تو می خواستی بری تا فردا باور خوشگلم برو راهی نیست تا فردا باور خوشگلم  برو خوشگلم  سفرت بخیر اگه میری از اینجا تک و تنها تا یه شهر دور برو که رفتن بدون ما میرسه به یه دنیا نور  برو که رفتن بدون ما میرسه به یه دنیا نور  به یه دنیا نور

سفرت بخیر برو گر شکستی ز من می تونی دوباره بساز از دلی شکسته  نا امید و خسته تو باز برو    از دلی شکسته  نا امید و خسته تو باز برو   تو بازم برو  نمی خام بیام  نمی خام میون تاریکی غم تو حروم بشی  نمی خام ازت  نمی خام مثل یه شمع بسوزی برام تو تموم بشی  برو تا بزرگی می خام که فقط آرزوم بشی  آرزوم بشی

نمی خام بیام  نمی خام میون تاریکی غم تو حروم بشی  نمی خام ازت  نمی خام مثل یه شمع بسوزی برام تو تموم بشی  برو تا بزرگی می خام که فقط آرزوم بشی  آرزوم بشی

 

 

 

دوباره دیدمش

سلام این برای اون عزیزم مینویسم

دوباره دیدمش خیلی تغییر کرده بود نمیدونم یه حس عجیبی تو چشماش دیدم

از من خواست که دوباره بنویسم نمیدونم چرا بازهم ترسیرم و نتوستم اون چیزایی رو که سه سال تو دلم محبوسشون کردم بهش بگم

نمیدونم

این رو هم تقدیم به اون مهربون میکنم

با تو هسنم ای مسافر ای به جاده تن سپرده    ای که دلتنگی غربت من و از یاد تو برده   من و از یاد تو بـــــرده

هنوزم هوای پونه عطر دیدار تو داره گل به گل گوشه به گوشه تو رو یادِ من میاره. با تو من چه کرده بودم که چنین مرا شکستی بی وداع و بی تفاوت درد و بی صدا شکستی   درد و بی صدا شکستی

به گذشته بر می گردم  به سراغ خاطراتم تازه می شود دوباره  از تو داغ خاطراتم به تو میرسم همیشه در نهایت رسیدن هر کجا باشی و باشم به تو بر می گردم حتماً این تویی همیشه من تویه آئینه تقدیر با همه شکستم از تو نیستم از دست تو دلگیر. با تو من چه کرده بودم که چنین مرا شکستی بی وداع و بی تفاوت درد و بی صدا شکستی   درد و بی صدا شکستی

 

 

مهربون فراموشت نمیکنم

عشق اینترنتی

عشق یه چیزی مثل کشک و دوغ
تموم زندگی پر از دروغ
هیچ کسی،هیچ کسی رو دوست نداره
دوست دارم ، عاشقتم ،شعاره
این روزا دخترا فراری میشن
پسرا لیسانس تو بیکاری میشن
دختر تازه اول بلوغ
دلش مثل یه ترمینال شلوغه
دلش مثل یه ترمینال شلوغه
هر کی براش بوق می زنه هُل میشه
تموم اعضای تنش شل میشه
اول میگه سوار نشم بد میشه
بعد میگه مَحل ندم رد میشه
وای میسه ذل میزنه توی چشماش
میگه چشات در میارم از جاش
خم میشه بند کفشش ببنده
نگاش کنه زیر زیرکی بخنده
نگاش کنه زیر زیرکی بخنده
عشق یه چیزی مثل کشک و دوغ
تموم زندگی پر از دروغ
هیچ کسی،هیچ کسی رو دوست نداره
دوست دارم ، عاشقتم ،شعاره
خلاصه عاشق شدن آسون شده
دلبرکا فت و فراون شده
عشق ها شده اینترتی،ایمیلی
مجنون نشسته چت کنه با لیلی
مجنون نشسته چت کنه با لیلی
چت میکنن هی میگن و میخندن
یه ریز برای هم خالی می بندن
با کسب دخترنترس جناب مجری
میریم به قرن پنج و شیش هجری
به روزگاری که پر از جنون بود
چشمای عاشقا دو کاسه خون بود
یه روزگاره حیث یک چاقبار
رومی که اصلا نمیخوابید شبا
فقط به فکر لیلی خودش بود
دیوونه بازی تنها موردش بود
دیوونه بازی تنها موردش بود
عشق یه چیزی مثل کشک و دوغ
تموم زندگی پر از دروغ
هیچ کسی،هیچ کسی رو دوست نداره
دوست دارم ، عاشقتم ،شعاره
دوست دارم ، عاشقتم ،شعاره